هرچه میروم، نمی رسم!
گاهی فکر میکنم نکند من باشم؛ کلاغ آخر قصه!!!
میگن طلاست...
ندارمش... کم میارمش...
آرامش فکرم رو میخوام
آسودگی خاطرم رو میخوام
پی نوشت: خانم نسیم سحری تو قسمت نظرات گفتن که متن اولی که نوشتم مال ایشونه و بهتره منبع رو ذکر کنم. من مطلب رو از وبلاگ ایشون برنداشتم اما مثل اینکه خودشون نویسنده این جمله هستن
http://delbargha.blogfa.com/post-105.aspx
سلام. چطوری؟
مطالب جالبی میزاریااااااا
خیلی از وبت خوشم اومده
خواهان تبادل لینک هستم
به وبم حتما سر بزن
خوشحال میشم
میدونستی مطلب اولی که نوشتی از کجاست؟

ممنون میشم منبع رو ذکر کنی با نام نویسنده رو
http://delbargha.blogfa.com/post-105.aspx
سلام
من این متن برام به عنوان اس ام اس اومده بود . از جایی برنداشتم. به همین دلیل منبعی براش ننوشتم
در بازی زندگی یک نیمه را باختم...و درست زمانی که فرصتی دوباره یافتم،در رویای تلخِ شکستِ نیمه ی دیگر بودم.
یک لبخند تلخ...
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
سلااااااااااااااااااااااااااااااام
مطالبت به درد خودت میخوره. در وبلاگتو گل بگیرم.
خب اینجا وبلاگ شخصیه منه! کسی دعوتتون نکرده بود که بخوای...