مراقبت از دقیقه ها

کنترل قدرت!

مراقبت از دقیقه ها

کنترل قدرت!

رسیدن به یافته ها


هدف از زندگی چیه؟


وقتی صداقت مسئله ساز میشود

این چن روز با مسائل مختلفی روبه رو شدم. دیشب فقط به این فکر میکردم که به چی فکر کنم؟! به کدوم مسئله؟! به کدوم قضیه؟! به کدوم رخداد؟! شایدم عمد داد!!!

واقعا امکان پذیر نیست یکی بالا سرت باشه و همیشه مواظبت... همیشه امر و نهی ت کنه! خودتی و خودت. پیچوندن دیگران برای هیچ کس کار سختی نیست. اما مهمتر از همه ی اون دیگران ها اینه که، این وسط اطمینان به خود از بین رفته. انگار یاد گرفتیم از آزادیمون سوء استفاده کنیم. انگار ملزمیم به اینکه وقتی تنهاییم به مسائل غیرمتعارف فکر کنیم. انگار نمیشه تو خلوت و تنهایی پاک بود. انگار نمیشه وقتی با اونی پاک بمونی. انگار نمیشه تو یه جمع 19 نفری از خوبی حرف زد!

تربیت کردن فرزند خیلی سخت تر از اونیه که به زبون میاد. اگه بچه ت نیک از آب درنیاد کی مقصره! پدر و مارد؟! جامعه؟! دوستاش؟! ممکن نیست آدم 25 سالش باشه و مطیع بی چون و چرا !!!

یه روزی بچه با همه ی نفهمیش خودش تصمیم گیرنده ی هر درست و غلطیه.

اعتماد ِ بی نظیری میخواد دل کندن از بچه و راضی شدن به درس خوندنش تو یه شهر دیگه....

چرا انقد دور؟!  چشم انداز چند قدمیم خیلی رقت انگیزتره

اعتماد ِ بی نظیری میخواد دل کندن از بچه و راضی شدن به رفتن به خونه ی دوستش میدیا (!!!)

 

قدرت تکرار!

تکرار باعث میشه هر چیزی تو ذهن عادی جلوه کنه. 

تکرارهای مکرر مربوط به یک مسئله تو دنیا به راحتی از دور دست ها به ذهن هرکسی نفوذ میکنه. 

به مرور زمان جزئی میشه از عادیات روزانش که دیگه نسبت بهش واکنشی نشون نمیده.

کمک به بهار


به این نتیجه رسیدم که برای قرار گرفتن تو حال و هوای بهاری؛ بی برو برگرد به رسانه نیازه!


بهاری که نیومده داره میره!

علف ها اونقدر قَد کشیدن که گوسفندا از الان به راحتی دارن چرا میکنن. همه جا سبز شده.

یه سبزی زود رَس! 

نگرانم! 

نگرانِ بهاری که زود اومد! 

نگران زمینم!

نگران زمینی که چهره ش داره ترس هاش رو لو میده. ترس اینکه چیزی به حالت اولش برنمیگرده. تنها تعادل می خواد...