گاهی دلت بهانه هایی میگیرد که خودت هم انگشت به دهان میمانی...
گاهی مغزم بهانه هایی میگیرد که ... اصلا نمی دانم چه بگویم
برای چندمین بار میگم... چندمین باری که دیگه قادر به تحمل فشار نیستم
شکسته تر از اونیم که بخوام تنهایی سرپا وایسام
لحظه هایم همچو باد سپری میشود؛ در جستوجوی پاسخ معما.
باید بیشتر بگردم!
من+ی که پشت این دیوار خفته، وقت بیداریش فرا رسیده!!!
پی نوشت: دوستم پیام فرستاد که با " من و دیوارهایم" جمله بسازم. منم جمله بالا و نوشتم و فرستادم. حالا مگه این باور میکرد که خودم نوشتم. یک ساعت با من بحث کرده که باید خودت جمله بسازی. جمله یکی دیگه رو نمیخوام! من:| جمله:| دیوار:| بالاخره باور کرد که خودم نوشتم
وقتی که بعد از زلزله تو ریشه هات احساس سستی عجیبی میکنی
...
وقتی که فکر میکردی محکمی
...
وفتی که دوست داری قوی باشی
...
وقتی که دوست دارم قوی تر باش...م