مراقبت از دقیقه ها

کنترل قدرت!

مراقبت از دقیقه ها

کنترل قدرت!

وقتی که ...

وقتی که برای اجرا کردن تصمیمات هیچ کسی و نداری که ازش کمک بگیری!!!

وقتی که در عین ناباوری کسی که اعتماد داری بهش جلوت سبز میشه...


اصلا فک نمیکردم این آدمو ببینم. چون چن وقتی بود که از ایران رفته بودن. گفت که فعلا اینجا می مونن اما فک نمیکنم بتونم باهاش حرف بزنم. حسابی سرش شلوغ بود. 


به هر حال

وقتی که از فراوانی خوشحالی نمیدونستم باید چیکار کنم!!!

وقتی که ...


دو روز پیش امتحانام تموم شد. میخواستم بیام اینجا و بنویسم که :


 وقتی که عملکردم حتی خودم رو هم به تعجب وا داشت!!! 

فک نمیکردم انقدر قوی باشم... خوب بود، البته میتونست عالی هم باشه


اما الان میگم:


وقتی که بعد از این امتحانای فرسایش دهنده برمیگردی خونه...

وقتی که آوار زندگی خراب میشه رو سرت

!!!

انتقال جِرم


تصمیم گرفتم دانشجو بشم!!!



شبی که ...


ماه رو به روم نشسته


تنهاست


داره لبخند میزنه

دیرکرد


هرچه میروم، نمی رسم!
گاهی فکر میکنم نکند من باشم؛ کلاغ آخر قصه!!!


میگن طلاست...
ندارمش... کم میارمش...



آرامش فکرم رو میخوام
آسودگی خاطرم رو میخوام

پی نوشت: خانم نسیم سحری تو قسمت نظرات گفتن که متن اولی که نوشتم مال ایشونه و بهتره منبع رو ذکر کنم. من مطلب رو از وبلاگ ایشون برنداشتم اما مثل اینکه خودشون نویسنده این جمله هستن
 http://delbargha.blogfa.com/post-105.aspx